شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن قالب شعر : مسمط
ثمر ریاضِ دلی علی،دُر فاطمه، گهرِحسنبه رسول، قطعهای ازجگر،به حسین پارهای ازبدن به دو لب عقیق یمن یمن،به دوطره مشک ختنختن رخ او چراغ بهشت دل قد اوقیامت کربلا
شهدابه وادی سرخ لا،شده خم بهعرضارادتش سر ودستوتنسپربلا،یمِ خون،بهشت شهادتش
مه وسال وهفته وروزوشب،همه لحظههای ولادتش زده خیمه در یم سرخ خون،شده مردِ سنگرِ ابتلا گل سرخ باغ محمّدی،شکـفد زباغجمالاوصلوات خالق ذوالمنن،به خصال اوبه کمال او به براق وهم بگو مپرنرسیبهاوج کمال او که گرفته جلوه جلال او زجلال حضرت کبریا
ثمرِ حسن! که هماره دل به حسینِ فاطمه بستهای توهمای قلۀ خونی وبه دلشکسته نشستهای
به شتابمیرویازحرم توکه بند کفشنبستهای زرهت به تن شده پیرهن،بدنتشده سپر بلا تو طواف دورعمو کنی، ملکوت گرم طواف تو نگهحسین به قامت تونگهحسن به مصاف تو دل عمه وجگرعمو شده شمع بزم مصاف تو که شودخضاب به مقتلت،زحنای خون سر ودست وپا
به عمو وعمه نظارهکن،شده درقفایتونوحهگر دوطرف فرات ودوسو سپه،دولب توخشک ودودیده تر نه به تن زره نه به کف سپر نه به سر کلاه نه كفن به برزره توزخم تنت شود زهجوم نیزهوتیرها توشهیدعرصۀ کربلا،تو حسین را علیاکبری عمویت به جای پدر به تو،تو براوبه جای برادری
چهشودبه پیکر نازکت؟کهمیان اینهمهلشکری عـلی اکبـرِ دگرِعمو ز چه رو شدی زعمو جدا؟
توروی بهجانب مقتلو،دل یکحرمبه قفای تو سپهند منتظرت ولی،حرم است بزمِ عزای تو
نگهیبه«میثم»خسته دل که بوَد قصیده سرایتو به امید آنکه شفیع او، شوی از کرم به صف جزا